جدول جو
جدول جو

معنی کحلی رنگ - جستجوی لغت در جدول جو

کحلی رنگ
(کُ رَ)
به رنگ سرمه. سرمه ای. کبود. نیلگون. نیلفام:
صدف آن محیط کحلی رنگ
چون درآمود در لگام نهنگ.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وْ رَ)
گیج گونه. سرگشته مانند:
خیالش خرف کرد و کالیورنگ
بمغزش فروبرد خرچنگ چنگ.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(کُ)
روز تاریک. روز تیره، کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان) (آنندراج). کحلی شب. (از برهان) (از آنندراج). کحلی پرند. تاریکی شب. (ناظم الاطباء). رجوع به کحلی شب شود
لغت نامه دهخدا
(کُ پَ رَ)
پرند نیلی رنگ. پرند که رنگ کبود دارد:
چو شب در سر آورد کحلی پرند
سر مه درآمد به مشکین کمند.
نظامی.
، کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان) (آنندراج). تاریکی شب. (انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زُ حَ رَ)
برنگ زحل. تیره رنگ. زحل رنگم، یعنی سیاهم. (شرفنامۀ منیری) (کشف اللغات) :
هم زحل رنگم چو آهن هم ز آتش حامله
وز حریصی چون نعایم آهن و آتش خورم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کالیو رنگ
تصویر کالیو رنگ
گیج گونه سر گشته مانند: (خیالش خرف کرد و کالیو رنگ بمغزش فرو برد خر چنگ چنگ) (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
صدا کردن افراد از فاصله ای دور که با صوتی مخصوص سورت گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی